جوجوی من آقا شده...
عزیز دلممم..داری کم کم منظورمو میفهمی...کم کم داریم دنیای همو میشناسیم...خیلی حس خوبیه
بهت میگم نوم نوم میدونی که وقت غذاست دهنتو باز میکنی....میشمارم یک.دووووووووووووو...دهنتو مثل جوجه باز میکنی که قاشق و بزارم دهنت...قاشق و میزارم تو دهنت و بلند میگم سههههه....کیف میکنی و با عشق غذاتو میخوری...جوجوی خوردنی من....
جلوت چرخ میزنم غش میکنی..عاشق ضربه زدن با دست و پاهاتی.....نمیدونم چرا رو پنجه راه میری...مثل رقص باله....البته چن تا از همسنای نی نی سایتیت هم اینطوری ان...برا همین زیاد نگران نیستم ..البته همه تلاشمو میکنم تا زودی درست شه...کم کم داری چار دست و پا رفتنو یاد میگیری..البته خیلی مونده تا حرفه ای شی
بابایی خیلی دوست داره...وقتی میگی بابا برات غش میکنه...اصلا نمیتونم احساسش رو نسبت به تو توصیف کنم...فقط بدون همه خستگی هاش با بودن تو از بین میره...
گرمی زندگی ما...دوست داریم هزارتاااااااااااااااااااااااااااااااااا