زندگی عاشقونه مازندگی عاشقونه ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره
عشقم محمد امین عشقم محمد امین ، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره
نفسم ثمین نفسم ثمین ، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

امین و ثمین عزیزم

من یه مادرم با یه دنیا خاطره مادرانه😊

جوجوی من آقا شده...

1392/4/17 21:06
نویسنده : مامانی
548 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلممم..داری کم کم منظورمو میفهمی...کم کم داریم دنیای همو میشناسیم...خیلی حس خوبیه

بهت میگم نوم نوم  میدونی که وقت غذاست دهنتو باز میکنی....میشمارم یک.دووووووووووووو...دهنتو مثل جوجه باز میکنی  که قاشق و بزارم دهنت...قاشق و میزارم تو دهنت و بلند میگم سههههه....کیف میکنی و با عشق غذاتو میخوری...جوجوی خوردنی من....ماچ

جلوت چرخ میزنم غش میکنی..عاشق ضربه زدن با دست و پاهاتی.....نمیدونم چرا رو پنجه راه میری...مثل رقص بالهزبان....البته چن تا از همسنای نی نی سایتیت هم اینطوری ان...برا همین زیاد نگران نیستم ..البته همه تلاشمو میکنم تا زودی درست شهگاوچران...کم کم داری چار دست و پا رفتنو یاد میگیری..البته خیلی مونده تا حرفه ای شیاسترس

بابایی خیلی دوست داره...وقتی میگی بابا برات غش میکنه...اصلا نمیتونم احساسش رو نسبت به تو  توصیف کنم...فقط بدون همه خستگی هاش با بودن تو از بین میره...

گرمی زندگی ما...دوست داریم هزارتاااااااااااااااااااااااااااااااااا

                                            

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

سمیرا
19 تیر 92 18:53
سلام به آقا محمد امین
خوووووووبی خاله جون؟؟؟من دوست مامانتم.1 ترمم هم اتاقیش بودم.4 سال هم هم دانشگاهیش.
چه روزایی داشتیم با این مامانت
من مامات رو خیلی دوست دارم.
خیلی دختر ماهی بود.
مطمئنم الانم بهترین مامان میشه عزیزم.
وقتی بزرگ شدی وقتی به حرف افتادی وقتی تونستی این وب رو بخونی به مامانت اصرار کن بیاید خونه ی ما.مامانت که نمیاد حداقل تو اصرارش کن بذار بیاد.
شمالی ها مهمان نوازن خیلی.

نماز روزت قبول آذر جون.برا ماهم حتما دعا کن.



ممنون سمیرای گلم....یه سال هم اتاقی بودیمااااااا ههههه
ساحل
27 تیر 92 16:06
ای جانم , بزار یواش یواش راه بیافته اونوقته که باید بدویی دنبال این آقا پسر شیرین زبون .


وااااااااااای ههههههههههه

مرسی عزیز که سر زدی...رونیای گلمو ببوس
سمیرا
31 تیر 92 18:56
عزیییییییییییییییییییزم تولدمه بدو بیا. منتظرتماااااااااااااااا[بوسه]
آنیتا
6 مرداد 92 6:57
الهیییی چه مادرانه قشنگی فاطمه جان . خدا همیشه سالم و سر بلند برات حفظش کنه و تو خونه گرم و عاشقانتون زیر سایه پدر و مادر باشه. پاهای حناییشو ببوس


ممنونم آنیتای عزیرمممممممم

مرسی که بهمون سر زدی...
دخی رو ببوسش....ابر قهرمانه هاااااااا ههههه
راستی حنای پاهاش دیگه رفته...