زندگی عاشقونه مازندگی عاشقونه ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره
عشقم محمد امین عشقم محمد امین ، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره
نفسم ثمین نفسم ثمین ، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

امین و ثمین عزیزم

من یه مادرم با یه دنیا خاطره مادرانه😊

پسرکم چی شد یهووو؟!؟!؟!؟!

1392/4/13 23:41
نویسنده : مامانی
397 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دل مامان امروز اولین باری بود که عصبانی شدنت رو دیدم و از این قضیه بی نهایت ناراحتم...دل شکسته

البته چون از عصری درست و حسابی لالا نکرده بودی یکم حوصله نداشتی ...منتظر

تا غروب هرکاریت میکردم خواب نمیرفتی همش میخاستی تو بغلم راهت ببرم ...تا اینکه  امیر عطا اومد پایین تا یکم باهات بازی کنه

اولش که ذوق کردی تو دلم خوشحال شدم که قراره کلی باهاش بازی کنی و حسابی خسته شی

و مهیای خواب

ولی چن لحظه بعدش در حالی که جیغ میزدی با دستای کشولوت بازوی پسرعموی بیچارتو گرفتی و دقیقا مثل نیشگون محکم فشار دادی...بغلت کردم یکم نوازشت کردم و آروم شدی...امیر عطا هم که از رفتارت یخ زده بود خواست بیاد جلو و نازت کنه  که تا دستش بهت خورد چنگ انداختی تو صورتش و دوباره جیغ زدی

طفلی رو فرستادمش رفت...شمارم شیر دادم و خوابیدی...

ورووجک مامان امیدوارم دیگه همچین اتفاقایی نیفته...همیشه مهلبون باش فرشته ی مامانی

دوست دارم هزارتاااااااااااااا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سمیرا
15 تیر 92 15:00
آخی عزیییییییییییزم
دوست داشتم اون لحظه میدیدمش.



سمیرا خیلی صحنه عجیبی بود..خودمم به شخصه ترسیدممم