زندگی عاشقونه مازندگی عاشقونه ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره
عشقم محمد امین عشقم محمد امین ، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره
نفسم ثمین نفسم ثمین ، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

امین و ثمین عزیزم

من یه مادرم با یه دنیا خاطره مادرانه😊

بای بای پوشککککککککککککککککککککککک

1393/10/11 2:02
نویسنده : مامانی
351 بازدید
اشتراک گذاری

محمد امین جوووووووووووووونم عزیزممممممم نفسمممممممممممممممم..بالاخره تونستم از پوشک بگیرمتتتتتتتتتت خیلی خوشحالممممممممممممممممممم

 

هرچند یه بار قبل از دوسالگیت اقدام کردم ولی موفق نشدم و فقط خونه رو به گند کشیدیم....

راز موفقیتم رو از همینجا اعلام میکنمممم..استفاده از شلوار نو و مورد علاقه پسرم....

قربونت برم برا اینکه شلوارت تمیز بمونه بیشتر سعی میکردی برا دستشویی رفتن همکاری کنی...چند باری هم خوراکی جایزه دادم بهت و تشویق شدی..صدای فلاشتانک هم بی تاثیر نبود...اولش تند تند میبردمت...بعد کم کم فاصلشو بیشتر کردم.....الان شبا خشک خشک میخابی ...روزام هر وقت پیف داشته باشی میگی مامانی تو برو...بعد که کارتو کردی صدام میکنی که مامانی بیا منو بشور....یه وقتایی که سرت گرم کار مورد علاقته دیر میگی جیش دارم و چند قطره میریزی تو لباست ولی ایرادی نداره....از امروز صب هم هر بار جیش داشته باشی خودت شلوارتو در میاری و میری کارتو میکنی و برمیگردی...البته فکر نکنی به همین اسونی ها بوده ها...یادمه چند روز پیش تو یه روز نزدیک ده تا شلوار کثیف کردی....سه جای خونه رو هم کامل خیس کردی....یعن غروبش مو میکندم از دست این کارات....حتی رفتم پوشک اوردم که پوشکت کنم و خودم و تو رو راحت کنم ولی تو نذاشتی که ببندمش....بعلههه اینطوریاسسسسسسس ههه

فدات بشم که انقد زود مرد شدی...در کل باورم نمیشه تونستم از پوشک جدات کنم....خدا قسمت همه درگیرا بکنه خخخخخ

 

برم ذوق و شوقمو با بابات شریک بشم که طفلی این مدت پدرش دراومد از بابت خرید پوشک برا جفتتون....بایییییییییی

پسندها (1)

نظرات (2)

مامان حديث
11 دی 93 2:17
♥♥سلام خاله جونم من حديثم تو جشنواره شركت كردم ميشه لطفا بهم راي بدين؟ تو رو خدا كد 65 روبه 1000891010 بفرستين يه دنيا ممنونتون ميشم به مام سر بزنين منتظرتونيم♥♥
مامان الهه وباباامیر
16 بهمن 93 12:08
واااای خدای من چقدر اتفاقای تازه. عشقولی من از پوشک گرفته شده اونوقت من خبر نداشتم عشولکم آبجی دار شده من تازه فهمیدم.من واقعا شرمنده که دیر سر زدم و فهمیدم
مامانی
پاسخ
نه عزیزم دشمنت شرمنده...مرسی که سر زدی....