عسلای مامان دارن بزرگ میشن....
سلام به ستاره های اسمون دلم
پسر عزیزمم...نمیدونی چقد ناز و خواستنی شدی...کلی کارای جدید یاد گرفتی...بعد غذا بهت میگم بگو خدایا شکر، دستاتو میبری بالا و آروم میگی شکر...کلی هم شیرین زبون شدی..مامانی..بابایی..آبا(آبابا)...باباجی(باباحاجی)آنا...ایی(عمو)...علی...ده(بیا)...جیزا (کلید برق) و کلی کلمه های دیگه رو میگی
دندوناتم دارن در میان...فقط مامان فدات شه خیلی اذیت شدی آخه 6 تا دندونت با هم نیش زدن
اگه کامل در بیان میشن 14 تا...هوراااااااااااااااااااا
شاهزاده تو دلم...شکر خدا تا امروز که شما 32 هفتت شده همه چی عالی پیش رفته...البته ایشالا فردا میرم سونو تا ببینم همه چی مرتبه یا نه...میام خبرشو میدم....چن روزیه که انقباضام بیشتر شده...البته دکتر گفت طبیعیه ....شمام ماشالا شیطون و پر جنب و جوشی....الهیی فدات شم از خدا میخام سر موقع بیای بغلم...انشاالله
به خدا میسپارمتون