زندگی عاشقونه مازندگی عاشقونه ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره
عشقم محمد امین عشقم محمد امین ، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره
نفسم ثمین نفسم ثمین ، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

امین و ثمین عزیزم

من یه مادرم با یه دنیا خاطره مادرانه😊

اندر احوالات این روزای شاه پسرم

1392/2/15 9:57
نویسنده : مامانی
322 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم

ماشالا هزار ماشالا روز به روز داری بزرگتر و خوردنی تر میشی عسل من

یولو اما بگم از شیرین کاری هات

وقتی رو پام میندازمت برا خودت لالایی میگی و خوابت میبره ...پستونکتو از تو دهنت در میاری و برعکس میخوریش (لابد تهش خوشمزه تره)خنده

با روروئکت کلی تو خونه میچرخی....کم کم دو زدن رو هم داری یاد میگیری....

با هزار ناز و ادا شیر میخوری...دلبندم نکن این کارا رو لپات تو این چن روز اب شدن....نگران

یه مدت بود فقط شیر خشک میخوردی و می می رو دوست نداشتی....ولی چن وقته بچه خوبی شدی و تو خواب شیر خودمو میخوری...آفرین پسر گلمتشویق

صدای خش خش پلاستیک بی نهایت توجهتو جلب میکنه....شکموووو لبخند

پاهاتو با دستات میگیری براشون آواز میخونیقهقهه

جدیدا هم بغل غریبه که میری بغض میکنی و دستات و دراز میکنی سمت من تا بیای بغلمبغل

به پهلو میشی ولی کامل رو شکم نمیوفتی....

وکلی شیرین کاری های دیگه....

            

و امااااااااااااا

امروز بردمت پیش دکترت آخه همش سرفه های خشک میکنی و وقتی خوابی بیشتر اذیت میشی... چن بار نزدیک بود زبونم لال خفه بشیاسترس... و متاسفانه دکتر گفت که به پشم حساسیت داری...قراره لحاف تشکت و عوض کنم و بیشتر مواظبت باشم...

رشدت شکر خدا خوب بود...

فردا هم وقت سونو داری...برا کلیه هات...نیومدم  بنویسم ...اخه دوست ندارم اینجا از تلخی ها بنویسم...فقط اینو بگم شکر خدا داروهات تموم شدن و شما هم اذیت نداری...امیدوارم اون دو تا لعنتی کوچولو آب بشن و ناز پسرم و اذیت نکنن...فردا میام خبرت میکنمچشمک

27ام اردیبهشت هم وقت واکسنته ....امیدورام اذیت نشیاوه

 

خدایا هزاران هزار بار شکرت به خاطر این هدیه آسمونی که بهم دادی

این عکس رو نصف شب شکار کردم....تو خواب پستونکت رو  در آوردی و بغلش کردیزبان

قربون دستای کوچولوت برم...زندگی من به این دو تا کوچولو بستس....

می بوسمتتتتتتتتتتتت قندکمماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

سمیراء
16 اردیبهشت 92 16:41
ئئئئههههه 27 اردیبهشت تولد آبجی منم هست.

عزیییییییییییزم خدا حفظش کنه.

انشالله خوب میشه عزیزم.

بچه ست دیگه،بچه هم که زود زود مریض میشه.خوب میشه عزیز دلم.

یادت باشه منو هم بعدها به آقا کوچولو معرفی کنی.




حتما گلم...حتمااااااااااااا

حیف سمیرا من ازت عکس ندارم

گریههههههههههههههههه


عروسک خانوم
29 اردیبهشت 92 0:51
عزیز دلم
چی شده کلیه های کوچولوت
ایشالا که خوب خوب بشی
خیلی ناناحت شدم


سلام سامیه جون
بهمن ماه بود که فهمیدیم سنگ داره...شکر خدا بعد از یک ماه دارو دفع شدن