زندگی عاشقونه مازندگی عاشقونه ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره
عشقم محمد امین عشقم محمد امین ، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره
نفسم ثمین نفسم ثمین ، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

امین و ثمین عزیزم

من یه مادرم با یه دنیا خاطره مادرانه😊

دخترکم پرید بغلم هورااااااااااااااااا

1393/4/11 20:08
نویسنده : مامانی
446 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام به نوگلای باغ زندگیم...

این اولین پست بعد از به دنیا اومدن دختریه....عروسک خانوم ثمین جون 16 خرداد 93 ساعت 10 و 20 دقیقه صب با وزن 3400 قد 50 و دور سر 35 قدم رو چشمام گذاشت..عزیزکم شیرینکم به دنیای ما خوش اومدی

بعدا میام کل خاطره زایمانم رو مفصل مینویسم ...البته بگم زیادم خاطره خوبی نشد برام از بس بهم سخت گذشتگریه

گل پسری مامان..الهی فدای چشمای نازت بشم...با اومدن خواهر کوچولوت اقا بودی اقا تر شدی...همش دوست داری بری بوسش کنی..روزای اول همه میگفتن حسودیشو میکنی ولی من مطمثن بودم فرشته پاک من کلی خواهرشو دوست داره و اصلا اصلا حسادت نمیکنه و یکم که بگذره براش عادی میشه...شکر خدا همینطور هم شد ...الان تا صدای ثمین میاد میپری و صدام میکنی و با انگشتای نازت به اتاق اشاره میکنی...محبت

عزیز دلم، عمر مامان از دیشب تب شدیدی کردی....برات شیاف استامینوفن گذاشتم  یکم بهتر شدی و الان لالا کردی ..نفسم یه ثانیه هم نمیتونم بی رمق ببینمت....خدایا مواظب مرد کوچولوم باش...دوستت دارم عزیز دلم

ثمین خانوم ناز نازی..عزیز دلم ...الان که برات مینویسم 27 روزه شدی عشق مامان...تا چن روز پیش همه چی خوب بود ولی نمیدونم چرا چند روزیه که حس میکنم شیر برمیگرده تو گلوت و رفلاکس داری...خدا کنه اشتباه فهمیده باشم....سعی میکنم تا چند روز دیگه سر بابایی خلوت میشه و میریم تا دکتر ببینتت همه چی رو مراعات کنم از خوابوندنت گرفته تا شیر دادن و خورد و خوراک خودم...

جیگرای من میمیرم و زنده میشم وقتی یه لحظه بی حالی و گریه شما رو میبینم....دوستتون دارمبوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

منصوره مامی اشکان
15 تیر 93 9:32
سلام خانومی بهت تبریک میگم ورود یه فرشته دیگه به زندگیت رومن همیشه به وبت سر میزنم تا خبرای جدید از کوچواوهاتو بخونم موفق باشی
مامانی
پاسخ
ممنونم منصوره جون...دلم برا بچه های کلوب خیلی تنگیده..حیف تعطیلش کردن...اشکان نازمو ببوس
رامین
21 تیر 93 13:03
سلام خانومی ممنونم ازت بابت تمام زحماتت. ان شا الله بتونم جبران کنم
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم که سر زدی....خواهش میکنم ...ایشالا فرشته هامون بزرگ شن خودشون برامون جبران کنن...تو هم خسته نباشی که این مدت از جون و دل برام مایه گذاشتی... بازم سر بزنیاااااااااااااااااااااااااااااااااااا
مامان الهه وباباامیر
16 بهمن 93 11:57
سلام عزیزم بخدا باورت نمیشه چقدر خوشحالم که بعداز یکسالو نیم سرزدن به وبلاگا این خبر خوش رو خوندم.واای که چقدر خوشحالم دخمل کوچولوتم کپی محمدامین نااااازو دوست داشتنی اهی که خودم قربونشون برم
مامانی
پاسخ
سلام...خوبی؟؟؟کجایی تو ؟؟؟ممنونم که سر زدی و اینهمه شرمندم کردی....ایشالا زود زود دامنت سبز شه....منو از خودت بی خبر نذار...